بمانند صدف. بکردار صدف. صدفگون: معطی آن چو دریا دارندۀ غریبان رادان آن صدف وش از دل یتیم پرور. شرف الدین شفروه. رجوع به صدف سان و صدف گون و صدف وار شود
بمانند صدف. بکردار صدف. صدفگون: معطی آن چو دریا دارندۀ غریبان رادان آن صدف وش از دل یتیم پرور. شرف الدین شفروه. رجوع به صدف سان و صدف گون و صدف وار شود
دهی است از دهستان بهمئی سرحدی، بخش کهکیلویه، شهرستان بهبهان. واقع در 39هزارگزی شمال خاوری صیدان، مرکز بخش. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 150 تن سکنه آب آن از چشمه و محصول آن غلات و پشم و لبنیات است. ساکنان آن از طایفۀ بهمئی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بهمئی سرحدی، بخش کهکیلویه، شهرستان بهبهان. واقع در 39هزارگزی شمال خاوری صیدان، مرکز بخش. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 150 تن سکنه آب آن از چشمه و محصول آن غلات و پشم و لبنیات است. ساکنان آن از طایفۀ بهمئی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)